با نگاهی به وضعیت دو تابعیتی ها در غرب و برخورد زشت و زننده آمریکایی ها و غربی ها با ایرانی ها، انسان به واقعیت هایی پی می برد که خدا در قرآن برای این افراد ترسیم کرده است. در حقیقت تحلیل و تبیینی که قرآن از اوضاع این افراد بیان می کند، امروز با خشونتی که آمریکایی نسبت به مسلمانان و هم چنین دو تابعیتی ها روا می دارند به خوبی مشخص می شود.
خدا در قرآن، جریانی را معرفی می کند که دنبال ولایت طاغوت هستند هر چند که به ظاهر تحت ولایت الله قرار دارند و خود را مومنان و مسلمان می نامند. از نظر قرآن، جریان نفاق که جریان خطرناکی است، دل در گرو ولایت طاغوت دارد در حالی که در جامعه اسلامی و تحت ولایت اسلام زندگی می کنند.
از نظر قرآن، هر کسی ولایت الله را می پذیرد می بایست کامل بپذیرد و چیزی به نام شرک به هر شکلی مقبول نیست؛ زیرا خدا هر کسی که شرک بورزد هر کاری که انجام می دهد در طبق اخلاص گذاشته و همه را به مشرکان می دهد و چیزی را نمی پذیرد. بر همین اساس است که کسانی که گرایش به ولایت طاغوت از کافران و اهل کتاب دارند، مذموم دانسته و توبیخ می شوند. از نظر قرآن چنین افراد مذبذب که پاندول وار این سو و آن سو می روند، مردمانی سرگردان و بی هویت هستند که نه از ولایت الهی سودی برده اند و نه از ولایت طاغوتی بهره ای می برند. البته این افراد از نظر فکری و فرهنگی جزو کافران و تحت ولایت طاغوتی آنان هستند؛ چنان که خدا می فرماید: أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید یهود و نصارى را اولیای خود مگیرید و تحت ولایت سرپرستی و حاکمیتی آنان نروید که بعضى از آنان ولایت و سرپرستی بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به ولایت و سرپرستی گیرد از آنان خواهد بود. آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى نماید.(مائده، آیه51)
پس از نظر قرآن، کسانی که در بلاد اسلامی و تحت ولایت الله هستند ولی دلهایشان جای دیگر است، در حقیقت از نظر قرآن، همین افراد تحت ولایت طاغوت هستند هر چند که به ظاهر در ولایت الله هستند. از همین روست که از نظر قرآن، این جریانی که ولایت طاغوت را به جای ولایت الله می پذیرند، اگر فرصتی دست بدهد همان طوری که قلوب آنان با آنان است، به سرعت خود را به آن جا می رسانند که تحت ولایت مستقیم آنان باشند. بنابراین، کوچ و مهاجرت به سوی بلاد کفر و استکبار برای آنان امری طبیعی و گرایش قلبی آنان است.(مائده، آیه 52)
اما از نظر قرآن، این افراد از این جا رانده و از آن جا مانده هستند؛ زیرا هم ولایتی های واقعی آنان ایشان را به عنوان هم ولایتی نمی پذیرند و طرد می کنند و از خود می رانند؛ چنان که خدا می فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُمْ مِنْکُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَیَحْلِفُونَ عَلَى الْکَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ؛ آیا ندیده اى کسانى را که قومى را که مورد خشم خدایند، به ولایت و سرپرستی حاکمیتی خود گرفته اند، آنها نه از شمایند و نه از ایشان و به دروغ سوگند یاد مى کنند و خودشان هم مى دانند. (مجادله، آیه 14)
این افراد جریان داخلی نفاق همان کسانی هستند که به جای تعاون و همکاری در نیکی و تقوا و اطاعت رهبران و اولیای الهی، دنبال اثم و عدوان و معصیت رهبران و اولیای الهی می روند و مراکز و محافلی را برای توطئه چینی و مخالفت با فرمان رهبری دارند و در آن به تبادلات افکار و آراء و برنامه ریزی اقدام می کنند و کارهای زشت دیگری را مرتکب می شوند که در آیات پیشین بیان شد است.(نگاه کنید: مجادله، آیات 5 تا 13)
از نظر قرآن، این افراد به سبب همین تذبذب اعتقادی و رفتاری را نمی توان در یک ثبات و امنیتی یافت؛ زیرا نه این سویی هستند، نه آن سویی. این همان وضعیت دو تابعیتی ها است که یک جریان خطرناک را در داخل ایران شکل داده اند.